وقتی رسیدم سر کوچه فضلیت از پیرمردی که انگار با آفتاب رفیق دیرینه است و سرکوچه نشسته بود نشانی را پرسیدم. با دستهای لرزونش به داخل کوچه اشاره کرد. به خانه که رسیدم در زدم. پسرک خردسالی در را باز کرد، همین که مرا دید سلام بلندی کرد و گفت: آخجون اومدن! از خوشحالی دوید داخل خانه و با خوشحالی فریاد زد: «ننه بیا از کمیته امداد اومدن، حالا برام اسباببازی میخری؟ حالا دیگه پول داریم !» آهی کشیدم و در دل آرزو کردم ای کاش گزارشم مرهمی باشد بر زخم فقر اهالی این شهر فراموششده.
شهر طالخونچه در56کیلومتری جنوب شهر اصفهان و زیر نظر فرمانداری شهرستان مبارکه اداره میشود.
این شهرستان نزدیک به 10هزار نفر جمعیت دارد و آثار تاریخی زیادی از جمله قدیمیترین مسجد کشور و 6قلعه تاریخی را در خود جای داده است.
یکی از اهالی طالخونچه که مایل است او را ف- م معرفی کنیم درباره وضعیت زندگیاش میگوید: به تنهایی 3فرزندم را از 4سال پیش بزرگ کردهام. 8سال پیش فرزند بزرگم که 23ساله دارد بر اثر تصادف دچار شکستگی از ناحیه پا و لگن شد و برای درمان او تمام تلاش مان را کردیم تا پول عملش را تهیه کنیم، آن زمان به خیلی جاها مراجعه کردیم اما کمکی به ما نشد تا اینکه پدرش به خاطر تهیه مخارج زندگی و هزینه عمل پسرم شب و روز رانندگی کامیونهای مردم را کرد و 4سال بعد او هم تصادف کرد و از دنیا رفت.
این زن سرپرست خانوار ادامه میدهد: پس از آن مشکلاتمان دوچندان شد تا اینکه با کمک دوستان و آشنایان توانستیم فرزند بزرگم را با هزینه 18میلیون تومان در یکی از بیمارستانهای شهر اصفهان عمل کنیم، اما دکترها گفتند بعد از عمل دیگر نمیتواند روی زمین بنشیند و دراز بکشد، چرا که احتمال شکستن لگن پلاستیکی که برایش تعبیه شده است، وجود دارد، حالا هم مجبور شدهام که تختخواب مخصوص و صندلی سیار برای او تهیه کنم، دکترها گفتند اگر همان زمان پسرم عمل میشد دیگر نیازی به لگن پلاستیکی نبود!
او میگوید: در حال حاضر مستاجر هستم و از هیچ نهادی حمایت نمیشویم، اکنون برای عمل پای پسرم 12میلیون تومان نیاز است، نمیدانیم این هزینه را از کجا تهیه کنیم، چند بار هم به رئیسجمهور نامه نوشتهام، اما نهاد ریاستجمهوری تنها 100هزار تومان به ما کمک کرده. با این پول اندک، دردی از ما دوا نمیشود.
طاهره 60ساله نیز یکی دیگر از ساکنان شهر طالخونچه است و به تنهایی زندگی میکند، او میگوید: چند سال پیش همسرم را از دست دادم و بیماری سرطان سینه دارم و هر باری که برای درمان به بیمارستان مراجعه میکنم نزدیک به 100هزار تومان مخارج درمانیام میشود.
او میگوید: رئیسجمهور و هیأت دولت چند سفر به استان ما داشتهاند، اما تا به حال به شهر ما نیامده که انشاءالله اگر عمری از ما باقی ماند در سفرهای بعدی درخواست میکنیم به شهرهای محروم بیشتر سر بزنند، مشکلات مراکز استان کمتر از ماست. یکی از ساکنان خیابان شهید هاشمیان شهر طالخونچه که به خاطر اعتیاد همسرش به تنهایی 2 فرزندش را بزرگ میکند، میگوید: نزدیک به یک سال است که همسرم به زندان افتاده و هنوز تکلیفش مشخص نیست، اجاره خانه هم چند بار عقبافتاده و خرج و مخارج زندگی را هم از برادر کوچکم که به تازگی میخواهد ازدواج کند میگیرم.
او میافزاید: چرا هیچ حمایتی از کسانی که به هر دلیلی سرپرست خانواده آنها به زندان میافتند، نمیشود، برای گرفتن یارانهها هم دیر اقدام کردیم و دو دوره از پرداخت یارانهها به ما تعلق نگرفت.
یکی دیگر از زنان شهر طالخونچه هم درباره مشکلات اقتصادی خانوادهاش میگوید: همسرم 2 فروردین سالجاری که از سر زمین کشاورزی با موتور به خانه برمیگشت که تصادف کرد و یک ماه و 15روز در بیمارستان بستری شد و در حال حاضر مرخص شده است، اما دیگر توان کار کردن ندارد و باید از او مراقبت کنیم.
او میافزاید: 4 فرزند دارم و منزل مان اجارهای است که به تازگی هم صاحبخانه ما را جواب کرده. پول پیش خانهمان نیز یک میلیون تومان است و هر ماه 70هزار تومان اجاره خانه میدهیم، پساندازمان هم تمام شده و از دوست و آشنا قرض میکنیم، تا ببینیم چه میشود.
وی ادامه میدهد: بیمه روستایی هستیم. برای تمدید بیمه که به سراغ مسئولان شهر رفتیم، آنها از دهها نفر تحقیق کردند و مشکلات ما را پرسیدند تا بیمه ما را تمدید کنند.در نتیجه بیشتر اهالی شهر کوچک ما از مشکل ما باخبر شدند. نمیدانم چرا مسئولان شهر برای تمدید دفترچه بیمه آنقدر سخت میگیرند و بیاعتماد هستند. از طرفی شوهرم 5میلیونتومان وام کشاورزی از بانک کشاورزی گرفته است و بهخاطر این حادثه توان پرداخت قسط وام را هم نداریم، بانک هم ضامن وام را خواسته است، نمیدانیم باید چه کار کنیم.
این گوشهای از مشکلات شهر تاریخی طالخونچه است، که از زبان تعدادی اندک از شهروندان که به دلایلی حاضر نشدند نام کاملشان را عنوان کنیم، نقل شد.
دکتر فتحالله جعفری نزدیک به 4سال است که مسئول مرکز بهداشت درمانی شهر طالخونچه است. او میگوید: کمبود تجهیزات آزمایشگاهی و دندانپزشکی و همچنین خدمات 115 از مشکلات اصلی بهداشت این شهر است. نزدیک به 50درصد مراجعهکنندگان به تنها مرکز بهداشتی شهر از قشرمحروم هستند و تحت پوشش هیچیک از نهادهای حمایتی نیستند. او برای مثال میافزاید: اگر دکترها در نسخه برای بیمار خود 5نوع دارو مینویسند، محرومان این شهر برای تهیه دارو فقط پول 3 نوع دارو را دارند و از داروهای دیگر بهدلیل نداشتن پول منصرف میشوند و بعدها بهدلیل مصرف نکردن داروهایی که نتوانستند بخرند مجددا مراجعه میکنند.